سریال ملک قسمت 119 دوبله فارسی
آدرس کانال مشکی ترکی
https://www.youtube.com/channel/UCmu9...
لینک کانال تلگرامی مشکی:
https://t.me/meshkimedia
آدرس کانال مشکی ترکیدو
https://www.youtube.com/channel/UC-Bs...
داستان قسمت آخر سریال وصلت، فصل اول. فریده کشته میشود؟ جواب فریده به خواستگاری عزیز؟
https://youtu.be/U5eKB0Osj9U
داستان قسمت آخر سریال ملک، فصل اول. ملک زنده میماند؟ خانوادهاش او را میپذیرند؟ خلیل عاشق ملک است؟
https://youtu.be/qm0BFX3C1sA
داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده میماند؟
https://youtu.be/q3GItVplB94
داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزهگر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک میشوند؟ عادل میرود؟
https://youtu.be/TXkOxCPDdOE
شب سیدعلی به خانه باغ پیش جومالی می رود. او در مورد علت مصادره مغازه به او توضیح میدهد و ای اینکه زودتر ترسیده ناراحت است. سپس در مورد عمر با او صحبت میکند و میگوید که او نیز مانند جومالی مخالف آنهاست و مقابل آنها می ایستد.
میتات تا شب به خانه نیامده و سیران نگران اوست و به خانه ملک آمده است. کمی بعد میتات به خانه آمده و میگوید که به شهرداری رفته و برگه مجوز ازدواج گرفته و برای فردا وقت عقد دارند. سیران متعجب و هول می شود اما ملک با خوشحالی به آنها تبریک گفته و به فال نیک میگیرد.
شب در خانه آلپای، سیدعلی کوچک با دیدن اسب در تلویزیون، میگوید که او نیز قرار است در جشن ختنه سوران خودش سوار اسب بشود. آلپای با شنیدن آن قضیه عصبی شده و میخواهد به خانه ملک برود و با آنها به خاطر تصمیم خودسرانه در مورد پسر او دعوا کند. فوندا میخواهد با تهدید جلوی او را بگیرد اما فایده ای ندارد و آلپای بیرون میرود. او دم خانه ملک رفته و با دعوا و داد و بیداد بابت تصمیم خانه سوران سیدعلی ، او را تهدید میکند که با سیدعلی به آلمان می رود تا دست او به بچه نرسد. میتات عصبانی شده و آلپای را از ساختمان بیرون میکند.
در خانه زمرد به خاطر رفتن عمر ناراحت است. او با ویلدان صحبت میکند و میگوید که میخواهد هر طور شده عمر دل جومالی را قبل رفتن به دست بیاورد. عمر به خانه آمده و حرفهای زمرد را می شنود.
شب قبل خواب، قدریه با مظلومیت حرفهایی می زند تا محمود قانع بشود که باید زودتر از آن خانه بروند و مستقل زندگی کنند.
شب در آشپزخانه، میتات و ملک مشغول صحبت هستند. ملک به میتات میگوید که درمان جواب نداده و باید داروهای جدید را امتحان کند. او به میتات میگوید که بچه هایش را به او می سپارد. میتات ناراحت شده و میگوید که اتفاقی برای او نمی افتد. سپس ملک را بغل کرده و گریه میکند. کرم از بیرون حرفهای آنها را شنیده و گریه میکند.
صبح روز بعد دفنه برای سیدعلی صبحانه درست کرده تا دل او را به دست بیاورد. قدریه پنهانی با املاک تماس میگیرد تا پیگیری خانه را بکند. ملک با دفنه تماس میگیرد و میگوید که امروز عقد میتات است و از او میخواهد به آنجا برود و به کسی چیزی نگوید. دفنه به بهانه خرید برای مراسم ختنه سوران سیدعلی بیرون می رود.
در بارارچ سیدعلی بابت خراب کردن ارابه میتات با محمود بحث میکند و میگوید که او باید پول خسارت ارابه را به میتات بدهد. محمود حاضر به این کار نیست.
خلیل و میرزا و زینال برای عقد میتات می روند. سیدعلی از اینکه همه همزمان می روند متعجب می شود.
آلپای و سیدعلی کوچک به بازارچه می روند. آلپای نمیگذارد که سید علی کوچک پیش پدربزرگش برود و با سیدعلی دعوا میکند و با طعنه میگوید که ملک بچه ها را گردن سیدعلی انداخته تا
آدرس کانال مشکی ترکی
https://www.youtube.com/channel/UCmu9...
لینک کانال تلگرامی مشکی:
https://t.me/meshkimedia
آدرس کانال مشکی ترکیدو
https://www.youtube.com/channel/UC-Bs...
داستان قسمت آخر سریال وصلت، فصل اول. فریده کشته میشود؟ جواب فریده به خواستگاری عزیز؟
https://youtu.be/U5eKB0Osj9U
داستان قسمت آخر سریال ملک، فصل اول. ملک زنده میماند؟ خانوادهاش او را میپذیرند؟ خلیل عاشق ملک است؟
https://youtu.be/qm0BFX3C1sA
داستان قسمت آخر سریال عشق از نو. بچه فاتح و زینب زنده میماند؟
https://youtu.be/q3GItVplB94
داستان قسمت آخر سریال دکتر معجزهگر، فصل اول. نازلی و علی به هم نزدیک میشوند؟ عادل میرود؟
https://youtu.be/TXkOxCPDdOE
شب سیدعلی به خانه باغ پیش جومالی می رود. او در مورد علت مصادره مغازه به او توضیح میدهد و ای اینکه زودتر ترسیده ناراحت است. سپس در مورد عمر با او صحبت میکند و میگوید که او نیز مانند جومالی مخالف آنهاست و مقابل آنها می ایستد.
میتات تا شب به خانه نیامده و سیران نگران اوست و به خانه ملک آمده است. کمی بعد میتات به خانه آمده و میگوید که به شهرداری رفته و برگه مجوز ازدواج گرفته و برای فردا وقت عقد دارند. سیران متعجب و هول می شود اما ملک با خوشحالی به آنها تبریک گفته و به فال نیک میگیرد.
شب در خانه آلپای، سیدعلی کوچک با دیدن اسب در تلویزیون، میگوید که او نیز قرار است در جشن ختنه سوران خودش سوار اسب بشود. آلپای با شنیدن آن قضیه عصبی شده و میخواهد به خانه ملک برود و با آنها به خاطر تصمیم خودسرانه در مورد پسر او دعوا کند. فوندا میخواهد با تهدید جلوی او را بگیرد اما فایده ای ندارد و آلپای بیرون میرود. او دم خانه ملک رفته و با دعوا و داد و بیداد بابت تصمیم خانه سوران سیدعلی ، او را تهدید میکند که با سیدعلی به آلمان می رود تا دست او به بچه نرسد. میتات عصبانی شده و آلپای را از ساختمان بیرون میکند.
در خانه زمرد به خاطر رفتن عمر ناراحت است. او با ویلدان صحبت میکند و میگوید که میخواهد هر طور شده عمر دل جومالی را قبل رفتن به دست بیاورد. عمر به خانه آمده و حرفهای زمرد را می شنود.
شب قبل خواب، قدریه با مظلومیت حرفهایی می زند تا محمود قانع بشود که باید زودتر از آن خانه بروند و مستقل زندگی کنند.
شب در آشپزخانه، میتات و ملک مشغول صحبت هستند. ملک به میتات میگوید که درمان جواب نداده و باید داروهای جدید را امتحان کند. او به میتات میگوید که بچه هایش را به او می سپارد. میتات ناراحت شده و میگوید که اتفاقی برای او نمی افتد. سپس ملک را بغل کرده و گریه میکند. کرم از بیرون حرفهای آنها را شنیده و گریه میکند.
صبح روز بعد دفنه برای سیدعلی صبحانه درست کرده تا دل او را به دست بیاورد. قدریه پنهانی با املاک تماس میگیرد تا پیگیری خانه را بکند. ملک با دفنه تماس میگیرد و میگوید که امروز عقد میتات است و از او میخواهد به آنجا برود و به کسی چیزی نگوید. دفنه به بهانه خرید برای مراسم ختنه سوران سیدعلی بیرون می رود.
در بارارچ سیدعلی بابت خراب کردن ارابه میتات با محمود بحث میکند و میگوید که او باید پول خسارت ارابه را به میتات بدهد. محمود حاضر به این کار نیست.
خلیل و میرزا و زینال برای عقد میتات می روند. سیدعلی از اینکه همه همزمان می روند متعجب می شود.
آلپای و سیدعلی کوچک به بازارچه می روند. آلپای نمیگذارد که سید علی کوچک پیش پدربزرگش برود و با سیدعلی دعوا میکند و با طعنه میگوید که ملک بچه ها را گردن سیدعلی انداخته تا
Category
📺
TV