قسمت 41 Hekayate Ma حکایت ما

  • last year
#BizimHikaye #حکایتما #HekayateMa

خلاصه داستان ما فصل 41:
سرنوشت رحمت و حکمت که در ماشین سرقتی گرفتار شده بودند به دست جمیل است. باریس که ماجرا را باخبر می کند به سمت بچه ها می دود تا جنایت خود را ببرد، اما جمیل با پیشنهاد دیگری به سراغ او می آید. اگر باریش بخواهد بچه ها آزاد شوند، شرط جمیل را برآورده می کند. باریش یک سورپرایز بزرگ و عاشقانه برای فیلیز ایجاد می کند که از همه اینها بی خبر است. در حالی که دو نفر یک روز رویایی را در خارج از شهر سپری می کنند، فیلیز یک سورپرایز برای باریش دارد. باریش که در نهایت با فیلیز به خوشبختی دست یافت، در مرحله تصمیم گیری بسیار دشوار قرار دارد.

ارکان که فهمیده رحمت سوالات مسابقه را به حریف فروخته است با فیلیز صحبت می کند. فیلیز از رحمت حساب می خواهد. بعد از دعوای بزرگ دو برادر، رحمت می رود. حکمت که تصمیم می گیرد از بازار کناره گیری کند، به حقیقتی شگفت انگیز پی می برد.

فکری که مطمئن است هاشم بهبود یافته است سعی می کند وضعیت را به شیما ثابت کند. با این حال هاشم هم مصمم است رنگی ندهد. او همچنین تمام تلاش خود را می کند تا فکری را که خانه را شکار می کند شکست دهد. شیما حرف آخر را خواهد زد.

داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می
کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.

:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده


#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye

Recommended