• 3 years ago
گروهی یاغی به رهبری اکبر گرگ به قتل و غارت مردم مشغولند. تفنگچی ماهری به نام داش غلام و دوستش سهراب رو در روی آنها قرار می‌گیرند و در یکی از آن درگیری‌ها سهراب نابینا می‌شود. داش غلام که از بهارک، دختر کدخدا، مراقبت می‌کرد ستار، پسر گرگ، را نیز با خود همراه می‌کند. سال‌ها می‌گذرد حالا بهارک و ستار بزرگ شده اند و به تدریج به هم علاقمند می‌شوند. گرگ و افرادش دام می‌گسترند و داش غلام، ستار و بهارک را دستگیر کرده، از بهارک هتک حرمت می‌کنند ولی داش غلام و ستار می‌گریزند و ستار تلاش می‌کند با گروهی از ژاندارمها باز گردد و داش غلام نیز به جنگ و گریز با گرگ ادامه می‌دهد تا این که دوباره غلام به دام می‌افتد و با گلوله‌ی گرگ زخمی می‌شود. کمی پیش از آن که گرگ فرصت بیابد تیر خلاص به او شلیک کند ستار و ژاندارمها سر می‌رسند و گرگ با گلوله‌ای که بهارک به سوی او شلیک می‌کند کشته می‌شود و غلام نیز قبل از مرگش ستار را سراغ بهارک می‌فرستد.

استعاره ابتدای فیلم که ... مرتب بنا به ماده قانون غلام را آزار میدهند ... و پاسخ او که ... این‌ها که همه ماده شد پس نر قانون کجاست ... کنایه‌ای از بی‌تفاوتی و ناتوانی قانون در احقاق حق است.

ایرج قادری در این فیلم در دو نقش ظاهر شد.
بازیگران

ناصر ملک‌مطیعی در نقش غلام ژاندارم
ایرج قادری در نقشهای اکبر گرگ و ستار (گرگ زاده)
مرجان در نقش بهارک
فریدون ساعت‌ساز در نقش سهراب (نابینا)
حسن گلپایگانی (صدا پیشه)
اسماعیل شیرازی
رضا صفایی‌پور
چنگیز
روبرت
اکبری
افشین
امامی
ناهید هجرتی
اکبر
آوخ
موسوی

Category

😹
Fun

Recommended